قدیمیهای بازار را دستکم نگیریم. قدیمیهای بازار افرادی باهوش، منعطف و فعال هستند و باید از آنها درس گرفت. شخصی به من مراجعه کرد و کسبوکار و ایده خودش را مطرح کرد. باهم آن را بررسی کردیم و راهکارهایی را ارائه دادم و قرار شد چند راهکار را انجام دهد. یکی از این راهکارها این بود که به دنبال بازاریابهای حرفهای برای ارائه کالا و خدمتش باشد. من شماره چند شرکت که ادعای بازاریابی حرفهای دارند را در اختیار این فرد قراردادم. او با چند شرکت تماس گرفته و با یکی از آنها قرار ملاقات گذاشته بود.
این فرد در ملاقات با نماینده شرکت طرح خود را مطرح کرده بود. نماینده شرکت در پاسخ گفته بود که امروزه اصلاً نباید روی بازاریابی سنتی حساب باز کرد. برای بازاریابی فقط باید روی اینترنت و شبکههای اجتماعی متمرکز شد. و عنوان کرده بود که اگر کسبوکارت در ارتباط با اینترنت نباشد، نمیگیرد و یک سری اطلاعات علمی و مطالب تئوری را مطرح کرده و مثالهایی از شرکتهایی مثل اپل، گوگل و ... آورده بود که این شرکتها در کارشان از فلان شیوه و روش و فنون مدیریتی استفاده میکنند.
این فرد به نماینده شرکت گفته بود که هر منطقهای شرایط خودش را دارد و کسبوکار من هم در قدرت اپل و گوگل نیست. من کار کوچکی دارم و میخواهم با آن پول به دست بیاورم. آیا میتوانید چند بازاریاب در اختیار من قرار بدهید؟ آنها قبول نکرده بودند که بهصورت فیزیکی بازاریابی را در اختیار فرد قرار دهند و گفته بودند که نهایتاً میتوانند در اینترنت کارهای مربوطه را انجام دهند.
مورد بعدی سایتی است که کسبوکار اینترنتی آموزش میدهد و در صفحه اول بهصورت بولد نوشته بود که همه کسبوکارهای سنتی از بین میروند و فقط کسبوکارهای مبتنی بر اینترنت دوام میآورند.
صحبت این جلسه در مورد مباحثی است که عنوان کردم. این دیدگاهها نشان از دیدگاه محدود این افراد دارد. برخی افراد نگرشی را برای خود انتخاب میکنند و فکر میکنند که تنها نگرش صحیح در جهان همان است درحالیکه اینطور نیست. میتوان هزاران دیدگاه درست داشت که منجر به نتایج دلخواه شود. فقط کافی است مسیرها را درست انتخاب کرد و در آنها قدم گذاشت.
اما موضوع مهم این است: افرادی که بر روی کسبوکارهای بهروز و موضوعات آموزشی و تئوری تأکید میکنند، از این غافلاند که باید در بازار حضورداشته باشند، در آن زندگی کنند، معامله کنند و بجنگند تا دریابند که در بازار چه خبر است. بازار دانشگاه جدایی است و سبک خودش را دارد. تنها با داشتن اطلاعات علمی و مفاهیم تئوری نمیتوان وارد بازار شده و در آن موفق شد.
بهطور مثال زمانی که تاکسیهای اینترنتی وارد بازار شدند، خیلی از افراد بر این باور بودند که آژانسها و تاکسیهای داخل شهری از بین میروند و این تاکسیهای اینترنتی جای همه اینها را میگیرند. ولی آیا اینطور شد؟ آیا تاکسیهای اینترنتی، آژانسها و تاکسیهای درونشهری را از بین بردند؟ امروزه تاکسیهای اینترنتی جایگاه خود را پیداکرده و مشغول به فعالیت هستند. ولی آژانسها و تاکسیهای درونشهری هم مشغول کار خودشان هستند و جایگاه خود را دارند.
برخی آژانسها سعی کردند خود را بهروز کنند، مثلاً اپلیکیشن هایی طراحی کردند و یا برخی آژانسها عضو همین تاکسیها شدند. افراد انعطافپذیرند مخصوصاً افرادی که در بازار هستند میدانند که اگر انعطافپذیر نباشند و خود را بهروز نکنند، از بین میروند. درحالیکه افرادی که علم تئوری دارند و یا در دانشگاهها هستند و یا موسسهای را تشکیل دادهاند و آن موسسه را سطح بالا و خیلی حرفهای میدانند، و نیازی به ارتباط با افراد عادی نمیبینند، آگاهی دقیقی از شرایط بازار ندارند و مطالبی که عنوان میکنند مطالب خوشایندی هستند که شاید در عمل به کار نیایند.
پیشنهاد می کنم ویدیو را تماشا نمایید
"دوره پایه عبور از مسیرگذار در راه اندازی کسب و کار"